دکتر محمدسعید شادکار، مدرس دانشگاه: فکر میکنم صحبتهای اساتیدی که حضور داشتند تا حدی موید این نکته بود که آن ابهامی که در صحبت خیلیها در مورد تعریف تثبیت اشاره شد، ابهامی جدی است و خصوصا با توجه به اینکه بانک مرکزی خیلی بر عبارت "پیشبینیپذیری" تاکید میکند، یک مقدار ممکن است کار را سختتر هم بکند. البته کار جسورانهای است.
وقتی میگوییم چیزی پیشبینیپذیر است، در واقع داریم روی تصورات و انتظارات آحاد عمومی صحبت میکنیم. ارزیابی آن نسبتاً ساده است. مثلا همین نظرسنجی که پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی تقریبا به صورت فصلی برگزار میکند، ما میتوانیم خیلی راحت ببینیم آیا پیشبینیپذیر بوده یا خیر.
بانک مرکزی هم میتواند پیشبینی کند که اگر سیاست تثبیت موفقیتآمیز بود، آن متخصصان اقتصادی که در نظرسنجی شرکت کردند، چه پاسخی انتخاب میکنند. یک درکی احتمالا وجود دارد که بانک مرکزی، سیاست تثبیت را انتخاب کرده است. سوال اول اینکه آیا واقعا چنین تصوری داریم که بانک مرکزی خودش میداند شرکتکنندگان علاقه دارند به چه تصوری برسند؟ سوال دوم اینکه آیا واقعا شرکتکنندگانی که در چنین نظرسنجی شرکت میکنند به یک پاسخ میرسند؟ پاسخهایشان همگرا و نسبتا متمرکز است یا خیر و پاسخی که روی آن همگرا هستند، با تصور پیشبینیپذیری مدنظر بانک مرکزی مطابقت دارد یا خیر؟
بانک مرکزی باید بتواند وقتی عبارت پیشبینیپذیری را خیلی برجسته میکند، معامله کند و بتواند یک تعامل صحیح ایجاد کند، چون تا وقتی درست تدوین نشود، پیشبینیپذیری که بر آن تاکید میشود یک تعبیر نسبتا مبهم است و این میتواند کار را برای بانک مرکزی سخت کند.
کلیپهایی اخیرا منتشر میشود که روایتی از تثبیت با یک شدت و یک رویکردهای نسبتاً افراطی ارائه میشود و تا وقتی ما روایتسازی نکنیم، کسی که دارد روایتسازی میکند هر چقدر هم محکمتر خودش را مطرح کند، در غیاب یک روایت و تبیین درست و شفاف و واقعبینانه، خریدار بیشتری خواهد داشت. یعنی اگر ما یک روایت خیلی تخیلی داشته باشیم آن هم پذیرفته نمیشود و در غیاب چنین چیزی، یک روایتی حتی ممکن است خیلی افراطی باشد جای خودش را باز میکند و مطابق با آن روایت ارزیابی میشود و روی آن روایت قضاوت میشود و نهایتاً با آن روایت مطالبه میشود و هرچقدر هم ما به مواردی مثل انتخابات برخورد می کنیم، خلاء چنین چیزی میتواند برجستهتر شود.
به نظرم این مسئله خیلی میتواند لطمهزننده باشد و پیشنهاد میکنم بانک مرکزی پیشبینیپذیری را با یک تعریف دقیقتری مشخص کند. هم به صورت پیشینی و هم به صورت ارزیابی دورهای. علاوه بر متخصصان اقتصادی، از رسانهها و تجار و تولیدکنندگان نیز کمک بگیرد. این نظرسنجیها را با چنین مخاطبانی انجام دهد تا ببیند واقعا آن پیشبینیپذیری که دنبال آن بوده با آن چیزی که مشخصتر شده، دارد رخ میدهد یا خیر؟ این به نظرم یک انتخابی است که میتواند خیلی کمک کند به اینکه آیا بانک مرکزی دارد مسیر درستی میرود یا خیر؟
نظر شما